.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
ويژگي هاي انسا ن هاي كريم و لئيم در قــرآن مجيد
علیرضا یونسی

شمال نیوز / علیرضا یونسی : چرا آدمي تا بدين حد نزول كرده است كه زشت ترين و مشمئز ترين افعال و اعمال را مرتكب مي شود، خانمانسوز ترين جنگ ها را به راه مي اندازد _  و گاهي جنگ هايي را طراحي مي كند و از آن طريق انسان هاي بيگناهي را به كشتن مي دهد –  از نردبام هوس و نَفْس بالا مي رود، فرو مي افتد، بر مي خيزد، فرو مي افتد، بر مي خيزد، ليكن هرگز درس نمي گيرد و دوباره از ديوار بدي ها بالا مي خزد. پول را معيار خود قرار مي دهد و در تحصيل آن به هر وسيله و ابزاري تمسك مي جويد.از دين تا اخلاق تا انسانيت تا تجارت انسان، اسلحه، مواد مخدر، انرژي، دارو و چه و چه، تنها و تنها هدف و غايتش پول است و پول است و پول... و چگونه مي شود كه اين موجود مركب از بدي و خوبي، نيمه ي كمالي اش را از ياد مي برد – البته جهان عاري از خوبي نيست و گمان نرود انسان هاي بزرگ و خوب اندكند و يا هرگز يافت نمي شوند – و با ابتنا به نيمه ي حيواني اش مي گيرد و مي درد و مي خورد و از گريه و فغان و كشتار كودكان و زنان و جوانان ككش هم نمي گزد... براستي چه پيش آمده است و چرا انسان ها بجاي تقويت شور هستي، فضاي صلح و دوستي و آرامش، توسعه فضليت ها و كرامت هاي بشري در جستجوي جنگ، ويراني و ستيزند و فرومايگي و پستي و لئامت را بر فضيلت ترجيح مي دهند... چر انسان بودن تا اين حد سخت و گاهي به قول شاعري " در مرزهاي ناممكن قرار مي گيرد. "
انسان موجودي مركب از جسم و روح است –گرچه اگزيستانسياليست هاي غير موحد براي انسان يك بعد جسماني قايل هستند –اما حقيقت آن است كه جسم انسان بعد از مرگ فاني مي شود ولي روح پايدار باقي مي ماند، همان روحي كه وجه تمايز انسان از ساير موجودات است (مومنون : 14) ساختار وجودي انسان، بهترين ساختار آفرينش است «لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم » (تين :15) و با استناد به حديث (( خلق الادم علي صورته )) ( بخاري1421 ج4 ص 26 )، انسان به صورت حق آفريده شده و جامع جميع صفات الهي است.
در مثنوي معنوي مولانا محمد بلخي آمده است:
خلق ما بر صورت خود کرد حق
وصف ما از وصف او گیرد سَبَق
"  كه سبقت وصف انسان بر وصف حق در شعر مولانا ظاهرا به حديث ((من عرف نفسه فقد عرف ربه )) " ( رازي 1371 ص 228 ) اشارت دارد. مولانا محمد بلخي ( مولوي ) كه نگاهش به انسان ماخوذ از قرآن كريم است نيز مرتبه والاي انسان را اينگونه تعبير مي كند. " انسان عالم اصغر است در مقابل عالم اکبر. يعني آنچه در عالم کبير هست، در وجود انساني فشرده و خلاصه شده است. نه اينکه انسان چيزي از عالم اکبر کم داشته باشد.
پس به صورت، عالم اصغر تويي
پس به معني، عالم اکبر تويي
براين اساس، انسان داراي فطرتي پاك مي باشد « بدون هيچگونه انحراف »(روم : 3) و به تعبير حضرت رسول اكرم (ص) " من مولود الا يولد علي الفطره " هيچ موجودي نيست مگر اين كه بر فطرت پاك به دنيا آيد و هم از اين فطرت مي تواند طالب فيض گردد و  به مقام آدميت نيز نائل آيد:
رسد آدمي بجايي كه بجز خدا نبيند   
  بنگر كه تا چه حد است مقام آدميت
( سعدي عليه الرحمه )
و لسان الغیب می فرماید:
آسمان بار امانت نتوانست كشيد/ قرعه فال به نام من ديوانه زدند... و انسان بواسطه داشتن فطرت پاك و بار امانت الهي بر بسياري از آفريده ها رجحان دارد. (اسراء :70) در انسان يك دسته ارزش هاي اخلاقي وجود دارد كه ثابت و جاودان هستند و با گذشت زمان، سطح تحصيلات و دانش لايتغير باقي مي مانند و دسته ديگر تعدادي از آداب، رسوم و سنت ها هستند كه دستخوش تغيير و دگرگوني مي گردند، عده اي از انسان ها بر پيمان شان ثابت و استوار مي مانند و وافوا با لعهد (اسرا:34) را پاس مي دارند و عده اي بر آن چه كه خداوند نهي فرموده است، پافشاري مي كنند.(نحل : 90) در مجموع انسان مطابق آيات قرآن كريم نسبت به ديگر موجودات امتيازات گوناگوني دارد كه از جمله عبارتنداز: برخور داري از روح الهي، آفرينش توسط خداوند، كمال جويي و سعادت طلبي، آزاد و مختاربودن و تلاش براي رسيدن به قرب الهي كه شايد بتوان همه اين ويژگي ها را در مقام خليفه اللهي انسان جمع كرد.
خلقت بشر از آن سبب بوده تا از صفات و افعال الهي سودمند شود، پس انسان، فرصت اين را دارد تا بجايي رسد كه صفات و افعال الهي در او ظهور و بروز يابد. مولاي متقيان علي (ع) مي فرمايد:
(( يقول الله تعالي يا ابن آدم لم اخلقك لا ريح انك عليما خلقتك لتريح علي فاتخذني بدلا من كل شي )) ( همايي 1367 ص 177 )
و مولانا در همين معني مي فرمايد:
گفت پیغمبر که حق فرموده است
   قصد من از خلق، احسان بوده است
آفریدم تا ز من سودی کنند
تا ز شهدم دست‌آلودی کنند
نه برای آنک تا سودی کنم    
  وز برهنه من قبایی بَر کَنم
خليفه خداوند بر روي زمين، بايد نسبت به خود و ديگران مقام كرامت داشته باشد. كرامت صفت اخلاقي جامع در انسان است، كسي كه اهل سخاوت، شرافت و عزت باشد، اهل كرامت خوانده مي شود، اين فرد از پستي و فرومايگي اجتناب مي كند. نقطه مقابل كرامت، دنائت است. به كسي كه صفات و ويژگي هاي كرامت آميز داشته باشد اصطلاحا كريم مي گويند که در لغت به بخشنده و سخی معنی شده و در نقطه مقابل كريم، ليئم ( بمعنای پست، فرومایه و دني) قراردارد. در قرآن مجيد، مستقيماً از كرامت انساني سخن به میان آمده است. (اسراء: 70) و در آيات متعددي از مشتقات و خانواده اين واژه ياد شده است و يا خداوند صفات و ويژگي هاي انسان كريم را به تعابير مختلف بر شمرده است.
در شعر فارسی نیز به 2 سرشت انسانی و فرشته وار آدمی بطور کلی اشاره رفته است و شاعر می گوید، بشر از هر دو خمیره حیوانی ( حیوان ناطق ) و فرشته گونه برخوردار است.اگر به فطرت حیوانی اش میل نماید، از حیوان هم کمتر و فرومایه تر می گردد و چنانچه به سمت و سوی فرشتگی و کمال بگراید، فراتر از فرشتگان می شود.
جامی می فرماید:
آدمی زاده، طُرفه معجونی است
کز فرشته سِرشته، وَز حیوان
گر کُنَد میلِ این، بُوَد کم از این
ور کند میلِِ آن، شود بِه از آن
در آفرينش سه كرامت وجود دارد. ملكوتي،طبيعي و انساني. كرامت ملكوتي، فرا طبيعي صرف است كه به فرشتگان خداوند، عرش الهي، حاملان عرش و .... تعلق دارد. كرامت طبيعي مربوط به همه موجودات طبيعي است. خداوند، گياهان را نيز صاحب نوعي از كرامت معرفي فرموده است (شعرا: 26) كرامت انساني، از تلفيق دو كرامت فوق حاصل مي شود، از اين كرامت (كرامت انساني) در قرآن مجيد به دو شكل ياد شده است :
آياتي كه به ترجيج انسان بر ديگر موجودات اشاره كرده و مقام ارجمند و رفيع انسان را باز گفته اند. آياتي كه در آن انسان مورد نكوهش و سرزنش قرار گرفته است و حتي مقامي فروتر از حيوان براي او ذكر شده است. در واقع در قرآن مجيد، انسان داراي دو نوع كرامت است. كرامت ذاتي يا هستي شناختي و كرامت اكتسابي يا ارزش شناختي. كرامت ذاتي انسان به خلقت ويژه اش نسبت به ديگر موجودات باز مي گردد.در اين نوع كرامت، همه انسان ها با هم برابرند و هيچكدام بر ديگري حقي ندارند كه خود به دو شكل ظاهري و معنوي تقسيم مي شود. كرامت ظاهري مانند؛ راه رفتن به طور ايستاده و قدرت نوشتن است.ازجمله كرامت معنوي؛ وجود عقل است كه او را  بر ديگرموجودات برتر ساخته است.
ناصر خسرو قبادیانی از جمله شاعرانی است که در باب خرد و عقل انسانی به عنوان مهم ترین ارزش آدمی و میراثی که دین به انسان عرضه داشته است، سخن رانده است:
کشتی، خِرَد است دست در وی زن
تا غرقه نگردی اندر این دنیا
و یا فرماید:
بر سرِ من تاجِ دین نهاد خِرَد
دین، هنری کرد و بردبار مرا
و فردوسی، آن شاعر خرد باور در سرآغاز شاهنامه و در نخستین بیت آن از پروردگار یکتا با صفت خداوند خرد یاد می‌کند:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
و پس از ستایش صفت‌های خداوند سبحان، بيدرنگ گفتاری اندر ستایش خرد در20 بیت بیان می‌دارد:
خِرَد بهتر از هرچه ایزدت داد
ستایش، خرد را به از راه داد
خرد افسر شهریاران بُوَد
خرد زیور نامداران بود‌‌
خرد زنده ي جاودانی‌ شناس
خرد مایه زندگانی ‌شناس
خرد، رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
خرد جسم و جانست چون بنگری
تو بی‌جسم، شادان جهان نَسپَری
عقل و خرد مورد ستايش فردوسي، مساله اي فلسفي نيست، بلكه همان خردي است که صاحب اين سطور در اين يادداشت به دنبال تبيين آن است. خردي كه هر انساني را از هر نژاد و تباری که باشد، به سوی رستگاری و خوشبختی رهنمون می‌شود:
چه گفت آن هنرمند مرد خرد
که دانا ز گفتار او برخُورَد
کسی کو خرد را ندارد پیش
دلش گردد از کرده خویش، ریش
به یزدان كه گر ما خرد داشتیم
 کجا این سرانجام بد داشتیم
و استاد شهيد مرتضي مطهري ، تعقل را اصول زير بناي ديني مي داند و مي فرمايد: زيربناي تمامي عقايد ديني و احكام شرعي، اصول دين يعني توحيد، نبوت و معاد است. قرآن كريم معتقد است كه مسلمان واقعي، كسي است كه بنيان هاي اساسي تفكر ديني و اعتقاد قلبي خود را با عقل استوار و محكم ساخته باشد. استاد مطهري پيرامون نقش عقل در شناخت اصول دين مي فرمايند: يك حمايت فوق العاده اي از عقل را در متون اسلام مي بينم و در هيچ ديني از اديان دنيا به اندازه اسلام از عقل يعني از حجيت عقل و از سنديت و اعتبار عقل حمايت نشده است.
شهيد علامه مرتضي مطهري در ادامه در مورد دعوت به تعقل از طرف قرآن سخني دارد كه به حقيقت فطرت پاك انساني و اراده انسان به خوبي ها و صفات نيك كه در اين يادداشت توسط صاحب قلم ارايه شده است، بسيار نزديك است.
قرآن كريم در روش مستقيم صريحا دعوت به تعقل كرده است و كساني را كه عقل خود را به كار نمي گيرند مذمت نموده است. در قرآن كريم كلمه عقل و مشتقات آن 94 بار بكار برده شده است. تنها دريك مورد مي توان از ده ها آيه قرآن نام برد كه در آنها به اين مسئله اشاره شده است كه ما اين موضوع را طرح كرده ايم تا درباره آن تعقل كنيد. به عنوان مثال از يك تعبير شگفت انگيز قرآن برايتان نمونه مي آورم. قرآن مي فرمايد: " ان شر الدواب عند الله الصمم البكم الذين لايعقلون" بدترين جنبده ها كساني هستند كه كر و گنگ و لايعقلند. البته واضح است كه منظور قرآن از كر و لال، كر و لال عضوي نيست، بلكه منظور آن دسته از مردم است كه حقيقت را نمي خواهند بشنوند و يا مي شنوند و به زبان اعتراف نمي كنند.
آري براستي همه انسان هايي كه در اين يادداشت سعي شده است تا از كرامت و لئامت آنان سخن بميان بيايد، در واقع يا در شمار كساني اند كه حقيقت را مي شنوند و به گوش جان مي پذيرند و يا آنان كه نمي شنوند و هرگز به حقيقت انساني پي نمي برند.
و ناصر خسرو، شاعر خرد سنج و عقل گرای زبان و ادبیات فارسی، كه ابياتي از او در بالا نقل شد، امتیاز دانش و خرد را تا به حدی می داند، که می فرمايد:
درخت تو گر بار دانش بگیرد  
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
برخي آيات قرآن كريم كه در مورد تعقل ‏نازل گرديده به قرار ذيل است:
اتامرون الناس بالبر و تنسون ‏انفسكم افلا  تعقلون. سوره بقره، آيه 44
فقلنا اضربوه بعضها كذلك يحيى ‏الله الموتى و يريكم آياته لعلكم ‏تعقلون. سوره بقره، آيه 73
و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلك بانهم قوم لايعقلون. سوره مائده، آيه 58
و ما الحيوة الدنيا الا لعب و لهو وللدار الاخرة خير للذين يتقون افلا تعقلون. سوره انعام، آيه 32
انا انزلناه قرآنا عربيا لعلكم‏ تعقلون. سوره يوسف، آيه 2
كرامت اكتسابي، دستيبابي به همه كمال هايي است كه انسان وارسته و كريم مي كوشد تا آن ها را بدست آورد «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» (خجرات :49) و انسان ها بواسطه توانايي، لياقت و تهذيب نفس از آن برخوردار مي شوند. فاتقوا الله ما استطعتم ( تغابن : 16) اين انسان برخوردار از مقام كرامت، مسجود فرشتگان مي شود «فسجد الملائكه كلّهم اجمعون» (حجر: 15) و به مقامي دست مي يابد كه بر او سلام مي كنند « السلام عليكم طبتم فاو خلوها خالد » در حقيقت هدف و محدوده اصلي كرامت انساني وصول به قرب الهي است. پرسش اين است: انساني كه به مقام احسن تقويم مي رسد و خداوند بعد از خلق او به خود تبريك مي گويد «فتبارك الله احسن الخالقين » چرا از ثبات شخصيت و رفتار بر خوردار نيست؟ چرا در منش و روش انسان چند گانگي وجود دارد.چرا تا آن حد پیش می رود که جنگ ها را می آفریند، به افعال پليد متصف می شود و زشت ترین اعمال را انجام می دهد؟ ظاهرا؛ سقوط آدمی در گرداب بدی ها و زشتی ها، منحصر به عصر و زمان خاصی نیست و گاهی بین زمان ها و اعصار مختلف، همانندی های عجیبی از این نظر پیدا می شود.در عصر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، آن طاووس علیینِ زبان، ادبیات و سخن پارسی، ریا، دورویی، ناجوانمردی و لئامت و زشت خویی تا بحدی رواج می یابد و دامن پاک سرشت انسانی را آلوده می نماید که لسان الغیب، برای وصف این اوضاع مبالغه می کند و می فرماید:
آدمی! در عالم خاکی نمی آید بدست
 عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو، آدمی
پاسخ به پرسش های طرح شده در بالا را مي توان با بهره گيري از حديثي از امام صادق (ع) بيان كرد. ايشان فرموند: خداوند سه نوع موجود آفريد؛ موجودي كه عقل مجرد دارد ولي شهوت ندارد (فرشته)، موجودي كه عقل ندارد ولي شهوت دارد (حيوان ) و موجودي كه هم عقل دارد و هم شهوت. اين موجود مي تواند از فرشته بالاتر برود و يا از حيوان هم پست تر شود (انسان )- که مصداق آن در شعر جامی در بالا نقل شد... كز فرشته سرشته وز حیوان... - و پيامبر اكرم (ص) انسان ها را به چهار دسته تقسيم فرمودند: سخاوتمند، كريم، بخيل  و لئیم...
باز گردیم به بحث اصلی و صفت های کرامت و لئامت برای انسان:
سخاوتمند: كسي است كه هم خودش مي خورد و هم به ديگران مي بخشد.
كريم: كسي است كه همواره به ديگران عطا مي كند.او موجودي است اهل ايثار و از خود گذشتگي... و کسی که حتما به وعده و قرارش عمل می نماید. در زبده الاخبار آمده است: الکریم اذا وعد وفا...کریم کسی است که چون وعده ای بدهد، بدان عمل نماید.
و نیز آمده است:
خیر الناس من ینفع الناس و شر الناس من یضر الناس
شعر در این خصوص:
هر که از وی به مردمان نفعی
می رسد مردم است و خیر الناس
وآنکه از وی بجز مضرت نیست
آدمی نیست او بحق، بشناس
بخيل:كسي است كه خودش مي خورد ولي چيزي به ديگران نمي دهد.
لئيم: انساني است كه نه خود مي خورد و نه به ديگري مي بخشد.


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.117 seconds.